چند روایت از روزهای دفاع مقدس در محله دهقان | پر از خاطرات ترک خوردهایم
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۳۱۸۳۲
همشهری آنلاین - پرنیان سلطانی: همه در تلاش و تکاپو هستند و هر کسی مسئول انجام کار خاصی است. «عباس بخشپور» که جوان رعنایی است، رزمندهها را برای رفتن به جبهه ثبتنام میکند. «امیر محمودی»، «اکبر گلشوری» و «برادران امیرآبادی» با یک چفیه دور گردنشان به صف شدهاند تا ثبتنام کنند و به جبهه بروند. خانم «شکاری» در مغازه ای که با خانمهای دیگر محل اجاره کردهاند، مشغول پخت وپز و بستهبندی خوراکیها برای رزمندهها هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
نامش «عباس بخشپور» است؛ با اینکه موهایش سپید شده و چین و چروک صورتش نشان از عمر بابرکتش میدهد، اما همچنان سرپا و استوار معتمد یک محله است. همسایهها «حاجعباس» صدایش میکنند. با وجود اینکه روبهروی مسجد و در مغازهاش نشستهایم، اما هر از چند گاهی نیمخیز میشود و با هممحلهایهایی که از پشت شیشه مغازه سلام میکنند، احوالپرسی گرمی میکند. برای بردنش به ۳۰ سال پیش، کار سختی در پیش ندارم. فقط میپرسم کمی برایمان از آن روزها و فعالیتشان در مسجد بگویند که صحبتش را شروع میکند: «روزهای خیلی خوبی بود. خودمان در واقع پاسداری از محلهمان را به عهده داشتیم، نفت نبود و سرما بیداد میکرد، مواد غذایی خیلی کم بود و بیشتر اهالی محل، غذای خوبی برای خوردن نداشتند، اما همه همدل بودیم. یادم میآید دختر جوانی که تازه ازدواج کرده بود، به مسجد آمد و النگوی خود را از دستش درآورد و گفت برای رزمندهها خرج کنید. مردم پول روی هم میگذاشتند و لباس و ملحفه میآوردند. حتی گونی برنجهایشان را هم میآوردند تا برای درست کردن سنگر به جبهه بفرستیم. »
همه کاره محلمیخواهم برایم از پایگاه بسیج مسجد امام محمد تقی(ع) بگوید، جایی که کار اعزام رزمندهها به جبهه در آنجا انجام میشده و خودش، مسئول پایگاه بوده است. ترجیح میدهد برایم از قبلتر بگوید، از روزی که انقلاب پیروز شد: «بعد از انقلاب، ما به آن صورت پلیس و شهرداری و بقیه نهادها را که نداشتیم. کمیته شده بود همه کاره محل. بچههای کمیته که محل استقرارشان مسجد بود، امنیت محله را به عهده داشتند. یادم هست آن موقع پیتهای پنیر را به تیرهای برق وصل کرده بودیم تا مردم بهعنوان سطل زباله از آن استفاده کنند. نفت را هم ما هفتگی در محل توزیع میکردیم. »
حاجعباس حـتی حکم مبارزه با گرانفروشی هم داشت. حکمش را از بین همه رسیدهایی که ۳۰ سال پیش پول مردم را برای ستاد پشتیبانی مناطق جنگی استان تهران واریز کرده، بیرون میکشد، هنوز همه را نگه داشته است. حکمش را به دستم میدهد و میگوید: «آن موقع بعضیها هم سودجو بودند و میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند. حکم مبارزه با گرانفروشی گرفتم تا کسی نتواند از احتیاج مردم سوءاستفاده کند. »
بعد ادامه میدهد: «گذشت تا جنگ شد. آن موقع سپاه تازه تشکیل شده و هنوز خبری از بسیج نبود. مسجد شد پایگاه کمکهای مردمی به جبهه و اعزام رزمندهها به مناطق جنگی. در مسجد مینشستیم و از داوطلبان ثبتنام میکردیم. آنها که پرونده داشتند و قبلاً به جبهه رفته بودند، فقط ثبتنام میکردند و بعد منتظر میماندند تا چند روز بعد با فراخوان ستاد مرکزی کمیته راهی جبهه شوند. اما آنهایی را که تجربه جنگ نداشتند به دورههای ۴۵ روزه میفرستادیم. ۴۵ روز انواع و اقسام تمرینهای نظامی را انجام میدادند تا برای رفتن به جبهه آماده شوند. »
اما فقط حاجعباس و بقیه اعضای کمیته نبودند که در روزهای جنگ، محله را در دست داشتند. خودش در اینباره میگوید: «به جز ما، خیلیها هم بهصـورت خودجوش تبدیل به ستاد پشتیـبانی جبهه شده بودند. یکی از این گروهها، بانوان محل بودنــد که با سرپرستی مرحوم خانم «شکاری»، برای رزمندهها لباس میدوختند و غذا میپختند. یک مغازه همین انتهای خیابان دهقان گرفته بودند و صبح تا شب در آنجا فعالیت میکردند. کمی آنطرفتر هم یک حمام عمومی بود که وقتی از ستاد پشتیبانی مناطق جنگی استان تهران، برایمان ملحفه و پوتین میفرستادند، اهالی آنها را در آن حمام میشستند. تمیز و خشک که میشد، آنها را بستهبندی میکردیم و به جبهه میفرستادیم. »
نخستین شهیدمیپرسم خاطرتان هست که از چند نفر برای اعزام به جبهه ثبتنام کردید که میگوید: «تعـداد اعزامیها را نـــدارم. اما «امیــر محمــودی»، نخســتین شهید مسجد ما بود که سال ۶۱ در «سومار» شهید شد. بعد از امیر، خیلی دیگر از جوانهای محل هم به شهادت رسیدند؛ «اکبر گلشوری»، «بهرامی»، «میانمحلهای»، «برادران سنجرانی»، «برادران امیرآبادی» و خیلیهای دیگر هم بودند. شمارشان به ۱۰۰ نفر میرسد. »
کمی بغض میکند. سعی میکنم کمی بحث را عوض کنم، اما انگار خیلی موفق نیستم. دوباره بعد از چند ثانیه خودش به حرف میآید: «اکبر گلشوری، کارگر یک کارگاه کانالسازی کولر بود. بعد از چندین مرتبه حضور در جبهه و مجروحیت، یک بار آمد تا برایش پرونده جانبازی درست کنیم. پروندهاش که درست شد، دوباره رفت و دیگر برنگشت. » بدون اینکه مکثی کند، ادامه میدهد: «مثل همه شهدای دیگر محل، برایش از شهرداری نامه گرفتیم تا کوچه «حاجیان»، به نامش شود. همین هم شد. پدر اکبر در همین خیابان دستفروش بود. روشور و کیسه حمام و لیف و... میفروخت. بعد از شهادت اکبر، یک روز همه سرمایهاش را که به سختی ۲ هزار تومان میشد برداشت و به مسجد آورد. گفت میخواهد همه را به جبهه ببریم. خودش نداشت، اما میدانست که حالا جوانان دیگر محل در جبهه بیشتر به این سرمایه نیاز دارند. »
موشکباران محلهاواخر جنگ، دومین روزی که تهران موشکباران شد، یک موشک هم در خیابان دهقان زده شد. حاج عباس با یادآوری آن روز میگوید: «آن روز ۴ نفر در همین خیابان کشته شدند. حاج حسین فتحاللهی و نوه کوچکش ۲ نفر از این شهدا بودند. خانمی به اسم «منوره علوی» هم در خانه زیر آوار ماند و شهید شد. یک کارگر هم به شهادت رسید. چند خانه که به کلی ویران شد، هیچ، تا شعاع ۵۰۰ متری موشک همه خانهها آسیب دیدند. مردم ترسیده بودند، خیلیها محله را گذاشتند و برای چند روزی به خانه یکی از اقوامشان در شهرهای همجوار رفتند. اما بعد از چند روز، محله دوباره همان محله شد و مردم کار پشتیبانی جبهه را از سر گرفتند.»
نیتها پاک بود«همه بچهها نیتهای پاکی داشتند؛ چه کسی که به جبهه میرفت و چه کسی که وقتی میخواست برای خودش مایع ظرفشویی بخرد، ۲ تا میخرید و یکی را به رزمندهها اهدا میکرد. » اینها را حاجعباس میگوید و بعد انگار یاد موضوعی بیفتد، میگوید: «همین نیت پاک، خیلیها را تحتتأثیر قرار داده بود. یکی از اهالی محل که خوشنام هم نبود، آمد و تقاضای اعزام به جبهه کرد. اول مانده بودیم که چه کار کنیم، میترسیدیم مشکلساز شود. اما بالاخره تأیید کردیم و به جبهه رفت. آنجا آنقدر تحتتأثیر پاکی بچهها قرار گرفته بود که یک سالی همانجا ماند و خدمت کرد. »
دلخوری؟ هرگز!از روی کنجکاوی میپرسم راستی حاجعباس! وقتی بچههای محل به جبهه میرفتند و شهید میشدند، پدر و مادرش شما را مقصر نمیدانستند که چرا بچهمان را به جبهه فرستادی؟ میگوید: «نه، واقعاً چنین موردی پیش نیامده بود. مادرها وقتی میدانستند راه بچهشان حق است، با این مسئله کنار میآمدند. از طرفی در محله خیلیهای دیگر هم شهید شده بودند؛ خانوادهها دردهایشان را با یکدیگر تقسیم میکردند و از همین طریق، دردهایشان التیام پیدا میکرد. »
مکثی میکند و دوباره صحبتهایش را از سر میگیرد: «وقتی از بنیاد شهید خبر شهادت یکی از جوانهای محل را میآوردند، من و هممحلهایها هم با مأمور بنیاد شهید در خانه شهید میرفتیم و سعی میکردیم پدر و مادرش را آرام کنیم. فردا هم برایش ختم میگرفتیم و با برگزاری مراسم عزاداری، کمی سبکتر میشدند. »
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منت۰شر شده در همشهری محله منطقه ۱۳ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
کد خبر 785730منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مناطق جنگی رزمنده ها حاج عباس خیلی ها ثبت نام بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۳۱۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلاش برای پیوند منزل، محله، مدرسه و مسجد در سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، حامد منیری مدیرکل دفتر تبلیغ و ترویج امور قرآن و عترت در نشست خبری پیوند صادق که ظهر امروز ۱۲ اردیبهشت و در آستانه سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) در معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد برگزار شد، گفت: همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)، برنامه عزاداری در مدارس کشور ساعت ۱۰ صبح شنبه ۱۵ اردیبهشت با عنوان «پیوند صادق» برگزار میشود که دانشآموزان با حضور در محل تحصیل خود در قالب عزاداری به سمت نخستین و نزدیکترین مسجد محل خود حرکت می کنند و بعد از اقامه نماز گفتگوی علمی خواهند کرد.
وی با اشاره به اینکه، طرح پیوند صادق به همت عدهای از نیروهای مردمی در محلات و مدارس سراسر کشور کلید زده شده است، افزود: این طرح با توجه به پاسداشت مقام معلم، در دستور کار قرار گرفت که هدف از اجرای آن، نشر معارف امام جعفر صادق (ع) و ترویج فعالیتهای این امام در تمام اعصار در حوزههای دین و دیانت و دانش پروری است.
منیری با بیان اینکه دانش پروری از مسائل مهم روز است و امام صادق (ع) نیز شاگردان بسیاری را تربیت کردند، افزود: بیش از ۵۰ درصد از روایات ما، محصول تلاشهای امام جعفر صادق (ع) است.
وی اضافه کرد: این طرح باهدف پیوند در ۴ نقطه مرکزی و فرهنگی یعنی منزل، محله، مدرسه و مسجد اجرا میشود.
منیری گفت: این طرح در حال حاضر نوپاست و امیدواریم در آینده در کل کشور منشأ خدمات فرهنگی باشد.